حلما جونم

بدون عنوان

روز 13 عید بود که .....ی خبر ناگهانی همه ی مارو شکه کرد خبر دادن که آقا یوسف از دنیا رفته (دایی حلما)خدا روحش و شاد کنه !!! ب خاطر همین موضوع ناگوار من شب رفتم پیش زنداییم (مامان حلما )هم واسه عرض تسلیت هم واسه اینکه میدونستم  واسش سخته تو اون شرایط که بخواد  حواسش به حلما باشه من شب موندم اونجا و واسه نگهداری حلما کمکش کردم  شب خوابم نمیبرد همش استرس داشتم نکنه بچه بیدار بشه و من خواب باشم حدود ساعت 4 بود که حلما تو بغل مامانش بیدار شد و یه کوچولو گریه کرد سریع بغلش کردمو از اتاق خواب آوردمش بیرون و باز خوابوندمش ! واسه مراسم ختم هم من مسجد نرفتم تا بتونم حلمارو تو خونه نگه دارم آخه جو اونجا واسه روح...
2 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حلما جونم می باشد